×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

 فقر ، راهکار بهائیت شعار یا واقعیت

دوشنبه, 02 اسفند 1395 08:35 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران :  در یکی از برنامه‌های شبکه‌ی تلویزیونی  «آیین بهایی» که به موضوع فقر و محرومیت و اقسام آن پرداخته شده بود، کارشناسان بهائی با اشاره به تعلیم معیشت حیات در مسلک بهائیت، راه برون رفت از مشکلات اقتصادی را تمسک به تعالیم این فرقه معرفی کردند.[1] همچنین در ادامه‌ی این برنامه کارشناسان بهائی، به طور تلویحی، دین اسلام را مُروّج و مؤیّد فقر معرفی نمودند.[2]

اینکه بخواهیم معضل فقر را به اسلام ارتباط دهیم قطعا  جاهلانه و یا معاندانه است . حداقل آن این است که  بر خلاف بهائیت که در زمینه‌ی تعدیل معیشت، تنها به ذکر شعار بسنده کرده، دین مبین اسلام، راهکارهای عملی بسیاری برای برون رفت از معضل فقر و رسیدن به تعدیل معیشت، پیش‌بینی و معرفی کرده است. از مهم‌ترین برنامه‌های دین اسلام در این زمینه، توسعه‌ی عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه است.[3]
اسلام با احترام نهادن به مالکیت شخصی، برنامه را به گونه‌ای تنظیم کرده تا ثروت، در میان گروهی متمرکز نشود. قرآن کریم در این خصوص می‌فرماید: «...
 کَيْ لا يَکُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْکُمْ... [حَشر/7]؛ ... تا (این اموال عظیم)، در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد...». با اجرای مقررات اسلامی در زمینه‌ی تحصیل ثروت، احکام بیت‌المال و همچنین گرفتن مالیات‌هایی هم‌چون خمس، زکات و غیر آن، در عین احترام به تلاش‌های فردی، مصالح جمعی نیز تأمین خواهد شد و از دو قطبی شدن جامعه (ثروتمند و فقیر) تا حد زیادی جلوگیری می‌شود.[4]
اسلام
 در زمینه‌ی تعدیل معیشت، راه‌کارهای گوناگونی از جمله، شکل‌دهی اساس زیربنای اعتقادی در این راستا را تعیین کرده است. تعالیم اسلامی، با برقراری پیوند میان اقتصاد و اخلاق، سبب می‌شود اُموری هم‌چون اِنفاق، صدقه، وقف و بسیاری از موارد اینچنینی گسترش پیدا نموده و اَغنیاء، با انگیزه‌های معنوی، قشر محروم را در ثروت خود شریک نمایند.
از جمله راه‌کارهای اقتصادی اسلام نیز در مسأله‌ی تعدیل معیشت را می‌توان به: تعدیل گردش درآمد و تحریم احتکار [5]، تکلیف توانگران برای رفع نیازمندان [6]، تعدیل ثروت از راه ترویج روحیه‌ی نشاطِ کاری و افزایش تولید [7]، تنظیم الگوی مصرف و تحریم اسراف [8] و تنظیم نظام مالی و حرمت ربا [9]؛ اشاره کرد.
این در حالیست که رهبران مسلک بهائی، نه تنها در
 زمینه‌ی تعدیل معیشت راه‌کار عملی خاصی ارائه نکرده‌اند؛ بلکه حتی گام‌هایی در جهت خلاف رویه‌ی تعدیل معیشت حیات، نظیر جواز رِبا، برداشته‌اند.[10] آری؛ بهائیت همواره سعی بر آن داشته تا خلأ‌های موجود در مسلک خود را به وسیله‌ی تعالیم اسلامی پُر نموده و در نهایت بی‌شرمی، اسلام را از آن‌ها بیگانه و در جهت مخالف آن، معرفی نماید! 

نکته دیگر در این موضوع این است که اگر تعدیل معیشت در بهائیت راه کار عملی ارائه میداد حداقل در این جامعه محدود میباید شاهد فقر و فاصله طبقاتی عمیق نبودیم . اما آیا بهائیانی که ما میشناسیم چه در داخل کشور و چه در خارج کشور دارای معیشت یکسانند ؟

نکته دیگر اینکه نه تنها بهائیت که مکاتب سیاسیب حاکم بر دنیا از معضل فقر رنج میبرند . قطعا این احزاب نمی خواهند این فقر به این صورت فراگیر در کشورشان وجود داشته باشد اما دارد چرا ؟

پس باید بپذیریم معضل فقر در تمامی جوامع وجود داشته و دارد . در جوامع با رویکرد ادیان الهی این معضل با توجه به تاکید ادیان به دستگیری افراد جامعه نسبت به هم ، کمتر شکل عریان پیدا کرده و میکند .

آنچه بهائیت برای تعدیل معیشت تحت عنوان رباء  ارائه میدهد  با توجه به تجارب بدست آمده نه تنها به تعدیل معیشت نمی انجامد بلکه شکاف طبقاتی را عمیقتر میکند .

پی‌نوشت:

 

1- هم‌چنان که احمد یزدانی، نویسنده‌ی مشهور مسلک بهائی مدعی می‌شود: «... این مسأله اقتصادی، جز به موجب این تعالیم، حل تام نیابد بلکه ممتنع و محال است...»؛ احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، بی‌جا: لجنه ملّی نشریات امری، 1329 ش، ص 44.
2-شبکه تلویزیونی آیین بهایی، نام برنامه: فقر و مشکلات اقتصادی، عنوان برنامه: فقر و محرومیت، کارشناسان: ایرج عابدیان و فرهاد ثابتان.
3-منظور از عدالت اقتصادی، توزیع ثروت به صورت عادلانه در میان قشرهای گوناگون جامعه و عدم انحصار و گردش آن، در دست گروه ویژه‌ای از جامعه، می‌باشد.
4- آیت‌الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1374 ش، ج 23، ص 507.
5- عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، بی‌جا: مرکز نشر اسراء، بی‌تا، ص 108.
6- نهج‌البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، مؤسسه فرهنگی تبلیغاتی امیرالمؤمنین، ص 708، ح 328.
7-شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، بی‌جا: جامعه مدرسین، چ اول، نرم افزار گنجینه روایات، ج 3، ص 158 و 157.
8- قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه: اعراف، آیه 31.
9- قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه:
 بقره، آیه 279-278.
10- جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:
 بهائیت؛ پیش به سوی جنگ با خدا!

خواندن 1584 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی